وضعیت بازار
ارزش معاملات سهام
ارزش معاملات اختیار
حجم معاملات اختیار
اطلاعات قیمت

کد تخفیف نوروزی "1403" خرید اشتراک سایت

@Optionbaaz

امروز ساعت 19 الی 21

مسیر رسیدن به سود مستمر
دوره آفلاین آموزش اختیارمعامله و فرمول نویسی
بیش از 15 ساعت ویدیوی آموزشی

مفاهیم پایه و کاربردی آپشن - استراتژی های سود آور برای مبتدیان و حرفه ها - آموزش گام به گام اختیار معامله - فرمول نویسی - فیلتر نویسی - دسترسی نامحدود - پشتیبانی و ..

اطلاعات دوره و ثبت نام

بیشترین ارزش معاملات اختیار معامله
روزانه
هفتگی
ماهیانه
روزانه
هفتگی
ماهیانه
نزدیکترین سررسید دوره های معاملاتی
نماد روز تا سررسید
برترین دارایی های پایه
روزانه
هفتگی
ماهیانه
دریافت و فعال سازی آنلاین کد بورسی و اختیار معامله
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

در جستجوی نقاط طلایی

هیچ قاب زمانی ای نبود که من دست کم چند روزی در ان خرید و فروش نکرده باشم.از معاملات بلند مدت در قاب های زمانی روزانه و هفتگی گرفته

آپشن باز در جستجوی نقاط طلایی

در طول3 سال اول کارم بیش از 2 هزار معامله ی کوچک و بزرگ انجام داده بودم.تقریبا هیچ استراتژی نمانده بود که ناخنکی به ان نزده باشم. هیچ قاب زمانی ای نبود که من دست کم چند روزی در ان خرید و فروش نکرده باشم.از معاملات بلند مدت در قاب های زمانی روزانه و هفتگی گرفته تا معاملات تیغ زنی در قاب های پنج دقیقه ای.

اید اگر با دقت بیشتری می گشتم هنوز در اتاقک های مجازی در سایت های تحلیلی بازار سرمایه تک و توک استراتژی هایی پیدا میکردم که چند روز دیگر من را سرکار بگذارد تا اندک سرمایه باقی مانده ام را هم نیست و نابود کند.

چرا این جور شده بود؟ واقعا چنین نقطه ای وجود داشت؟

من با هر سبک و شیوه ای معامله کرده بودم پس چرا حتی تصادفی به آن نقطه طلایی کذایی نمیرسیدم. هیچ نقطه ای نسبت به نقاط دیگر طلایی تر یا اندکی درخشنده تر بنظر نمیرسید.

گاه فکر میکردم کسب سود در این بازار افسار گریخته از توان من و دارو دسته ی بزرگی از دوستانم که هرکدام به صورت چریکی با بازار در حال نبرد بودند خارج به نظر میرسید.

قواعد سرمایه گذاری در این بازار با بازارهای دیگر فرق میکرد. این اولین جایی بود که هر چه دانش و تجربه ی بیشتری می اندوختم راهم طولانی تر میشد. این دانش و تجربه تنها ویژگی مهمی که داشت این بود که من را قادر می کرد هر چه بیشتر خودم را در مقصر جلوه دادن بازار مجاب کنم

هر بار به بهانه ای شکست هایم را توجیه می کردم، برای فرار از مسئولیت شکست ها ترجیح میدادم این طور فکر کنم که گاهی ارزها و سهام در وضعیت نامناسب قرار گرفتند یا گاهی الگوهای درجه یک بازار به صورت علنی به من خیانت میکنند. گاهی هم کائنات من را از دیدن نقاط طلایی منحصر به فرد محروم میکرد

در اوایل ورودم به این بازار تمام تمرکز و توجهم به پیدا کردن نقاط ورود معطوف بود از هر موقعیت نصف و نیمه ای در ذهن خودم یک نقطه طلایی ورود می ساختم و اگر سریع دل به دریای معامله نمیزدم خودم را ادم متضرری می دانستم. کارنامه ام پر شده بود از اعداد ریز و درشت سود و زیان، کشکولی از سبک های معاملاتی مختلف و غیر همگن که جز پیچیده کردن اوضاع به هیچ کار دیگری نمی امد.

ان روزها همه جا در مورد سیستم میشنیدم. هر کسی از یک سیستم جامع و بی نقص صحبت میکرد. اما هیچکس قادر به ارائه توضیح درستی نبود. وقتی پای صحبت به میان می آمد همه داشتند از استراتژی شخصی خود در بازار حرف میزدند که همه و همه به نقطه ورود ختم میشد.

همه چیز مربوط به یک موقعیت خرید و فروش بود نه نگاه سیستماتیک وقتی به سراغ ادم های استخوان خرد کرده ای میرفتم که نظراتشان را از دل کتاب ها میخواندم همه چیز به یکباره دگرگون میشد . تقریبا هیچ کدامشان از روش شخصی معاملاتی خود حرفی نمیزدند. نقطه ی ورود و خروج از پیش تعیین شده ای را در قالب یک استرلتژی معین تجویز نمیکردند

همه به نوعی این جمله را فریاد می زدند:

راز موفقیت در این بازار این است که هیچ رازی برای موفقیت وجود ندارد

البته فکر میکردم این کار یک نوع فرار از بازگویی اطلاعات محرمانه است و بدبینانه تر گمانم این بود بزرگان بازار هم اصلا چیزی برای عرضه ندارند هر چه بگویند به نوعی محکوم به شکست است پس عاقلانه تر این بود نسخه ای نپیچند تا بعد مجبور به پاسخگویی نباشند. و چیزی که این نظریه را تقویت میکرد شکست های پی در پی خودم بود

در این وانفسای شکست های جبران ناپذیر که حاصل پیروی از قوانین تحلیل فاندامنتال و تکنیکال بود . بزرگان بازار با هر زبانی از یک قانون اساسی بزرگ نام میبردند

                          (( قوانین خودت را بساز و از ان پیروی کن ))

برگرفته از کتاب بورس باز




لطفا سوال یا نظر خود را در این قسمت مطرح فرمایید
وارد کردن شماره همراه و ایمیل اختیاری می باشد و فقط جهت اطلاع رسانی از دریافت پاسخ استفاده خواهد شد .