وضعیت بازار
ارزش معاملات سهام
ارزش معاملات اختیار
حجم معاملات اختیار
اطلاعات قیمت
✨ دوره آفلاین آموزش اختیارمعامله و فرمول نویسی
بیش از ۱۵ ساعت آموزش

مفاهیم پایه و کاربردی آپشن - استراتژی‌های سودآور برای مبتدیان و حرفه‌ای‌ها - آموزش گام به گام اختیار معامله - فرمول‌نویسی - فیلترنویسی - دسترسی نامحدود - پشتیبانی

💎 ورکشاپ تخصصی

تسلط بر دلتاهجینگ Delta Hedging

بازارهای مالی هر روز پیچیده‌تر می‌شوند. کنترل ریسک در معاملات و افزایش سودآوری در شرایط عدم اطمینان و ناپایداری یکی از دغدغه‌های اصلی معامله‌گران بازار آپشن است. در این ورکشاپ عملی و کاربردی، با مفهوم دلتا هجینگ و استراتژی پیشرفته‌ای که معامله‌گران حرفه‌ای برای محافظت از پورتفولیو در برابر نوسانات بازار استفاده می‌کنند، آشنا می‌شوید.

📚 آنچه خواهید آموخت:
  • اصول پایه دلتا و نقش آن در آپشن‌ها
  • روش تنظیم Delta Neutral
  • مثال عمل در بازار واقعی
  • مدیریت ریسک و جلوگیری از ضررهای ناگهانی
هزینه: رایگان
زمان: دوشنبه 27 مرداد 1404
ساعت: 20:30 - 19
مدرس: خانم دکتر شریعتی
لینک جلسه 15 دقیقه قبل از شروع در گروه آپشن‌بازان (https://t.me/OptionBaazan) قرار خواهد گرفت.

تخفیف ویژه 50٪ اشتراک حرفه‌ای!

با ابزارهای حرفه‌ای، ارتقای مهارتت رو شروع کن و بازدهی رو چند برابر کن!

بیشترین ارزش معاملات اختیار معامله
روزانه
هفتگی
ماهیانه
روزانه
هفتگی
ماهیانه
نزدیکترین سررسید دوره های معاملاتی
نماد روز تا سررسید
برترین دارایی های پایه
روزانه
هفتگی
ماهیانه
دریافت و فعال سازی آنلاین کد بورسی و اختیار معامله
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

هوش مالی

پول به تنهایی نمی تواند شما را ثروتمند کند. ثروت ، اول از همه یک حالت ذهنی است

هوش مالی

پول… این واژه آشنا که گویی عصاره‌ی زندگی مدرن است. یک ابزار، یک وسیله برای رسیدن به اهداف، اما آیا به راستی آن ابزار، تعیین‌کننده ثروت شماست؟

پاسخ، قاطعانه خیر است. ثروت، پیش از آنکه در حساب بانکی‌تان ریشه دواند، در تار و پود ذهن شما تنیده می‌شود؛ یک حالت ذهنی، یک فلسفه حیات. ثروت واقعی، نه به میزان سکه‌های جیب شما، که به عمق آگاهی و بصیرت مالی‌تان بستگی دارد. در این مسیر پر پیچ و خم زندگی، پول، بی‌شک یکی از ارکان اصلی است؛ اهرمی قدرتمند برای تحقق آرزوها و گره‌گشایی از چالش‌ها. اما برای تسلط بر این اهرم، نیازمند کلیدی به نام هوش مالی هستیم.

هوش مالی، آن قطعه حیاتی از پازل هوشمندی شماست که توانایی شناسایی و حل مسائل مالی را به شما می‌بخشد. بدون آن، مشکلات مالی همچون سایه‌هایی سمج، نه تنها حل نمی‌شوند، بلکه در چرخه‌ای بی‌پایان، گاهی کمرنگ و گاهی به شکلی حادتر، بازخواهند گشت.

این هوش جامع، در پنج ستون استوار بنا شده است:

  • کسب درآمد بیشتر: نه فقط کار کردن، بلکه خلق ارزش و فرصت.
  • حفاظت از سرمایه: هنر حفظ داشته‌ها در برابر فرسایش و ریسک.
  • مدیریت بودجه: نقشه‌کشی دقیق برای جریان‌های مالی.
  • استفاده بهینه از پول: تبدیل پول به ثروت مولد و رشدآفرین.
  • ارتقاء آگاهی مالی: چراغ راهی برای تصمیم‌گیری‌های هوشمندانه.

فردی که بر این پنج ستون مسلط باشد، نه تنها از هوش مالی قابل قبولی برخوردار است، بلکه گام در مسیر ثروتمندی حقیقی نهاده است.

تصور کنید پشت فرمان خودرویی نشسته‌اید که نمی‌دانید برای حرکتش به سوخت، آب رادیاتور و روغن نیاز دارد. آیا انتظار دارید بدون هیچ مشکلی به مقصد برسید؟ همین مثال در دنیای سرمایه‌گذاری صادق است. سرمایه‌گذاری که فاقد توانایی تصمیم‌گیری درست در بزنگاه‌ها باشد، چگونه می‌تواند ادعای موفقیت کند؟ یا کسی که توان افزایش درآمدش را ندارد، مفهوم حفاظت از پول برایش بی‌معناست. و کسی که نتواند از پولش محافظت کند، هرگز قادر به بودجه‌بندی و استفاده بهینه‌ی آن نخواهد بود. این‌ها حلقه‌های به هم پیوسته‌ای هستند که غیبت هر یک، رشته‌ی موفقیت را پاره می‌کند.

تلخ است اما حقیقت دارد: بسیاری از انسان‌های خوب، تحصیل‌کرده، سخت‌کوش و صادق، هرگز طعم رضایت مالی را نمی‌چشند. شاید مشکل اصلی آن‌ها پول نیست؛ بلکه ناتوانی در شناسایی ریشه‌ای مشکلاتشان است. آن‌ها اسیر عادتی کورکورانه شده‌اند.

صبح از خواب بیدار شدن، سر وقت سر کار حاضر شدن، و شب با خستگی به خانه بازگشتن… و با این امید واهی که “فردا همه چیز خودبه‌خود بهتر می‌شود”، چشمانشان را بر حقیقت می‌بندند. ثروتمند شدن، نه قدرت بازو می‌طلبد و نه حجم سرمایه اولیه. بلکه نیازمند چشمی تیزبین و ذهنی هوشیار است؛ ذهنی که از تجربیات دیگران درس می‌گیرد و بر شکست‌های خود و دیگران متمرکز می‌شود. چرا که کسی که می‌داند چگونه شکست می‌خورد، زودتر به موفقیت می‌رسد.

همانطور که بزرگی به درستی گفته است: «پیروزی در مقابل شکست نیست، بلکه درون آن است.» هر تریدر یا کارآفرینی، طعم شکست را چشیده است. اما تفاوت موفق‌ها در این است که یاد گرفته‌اند چگونه شکست را تاب آورند، با نداشته‌هایشان کنار بیایند و با اراده‌ای پولادین، دوباره برپا خیزند. شاید در ابتدا، تمام تلاش‌هایمان ما را به سوی پول سوق ندهند، اما اگر مسیر را درست برویم، طولی نخواهد کشید که پول خود به سراغ ما خواهد آمد؛ همچون رودخانه‌ای که راه خود را به سمت دریا می‌یابد.

یکی از بزرگترین خطاهای ذهنی، میل به رسیدن به اهداف، بدون طی کردن فرآیند است. مردم با “طی کردن مراحل” یک هدف ثروتمند می‌شوند، نه صرفاً با “رسیدن” به آن. همین دلیل است که بسیاری از وارثان ثروت‌های عظیم، در اندک زمانی همه چیز را بر باد می‌دهند. آن‌ها زحمت کسب را نکشیده‌اند، قدر داشته‌ها را نمی‌دانند و هنر محافظت از آن را نیاموخته‌اند. برای ثروتمند شدن، جرات و جسارت لازم است؛ اما این جسارت، نه از تهور کور، که از دل هوش مالی ریشه می‌گیرد. هوش مالی، همان جسارت هوشمندانه است.

راز ایلان ماسک و تعریف نوین ثروت

چند سال پیش، در همایشی باشکوه در ایالات متحده، ایلان ماسک، نماد نوآوری و ثروت جهان، پشت تریبون قرار گرفت. در بخش پرسش و پاسخ، سوالی مطرح شد که موجی از خنده را در سالن ایجاد کرد، اما پاسخ او، تعریفی نوین از ثروت را به جهان ارائه داد
«آیا شما به عنوان ثروتمندترین مرد جهان، اجازه می‌دهید دخترتان با مردی فقیر یا متواضع ازدواج کند؟»
ایلان ماسک پاسخ داد: «اول از همه، این را خوب درک کنید: ثروت به معنای داشتن حساب بانکی چاق نیست. ثروت در درجه اول، توانایی ‘خلق ثروت’ است. برنده‌ی لاتاری یا قمار، حتی اگر  100 میلیون دلار هم ببرد، ثروتمند نیست. او یک “فقیر پولدار” است. به همین دلیل است که  90% میلیونرهای لاتاری، پس از پنج سال دوباره به فقر بازمی‌گردند.
اما در مقابل، شما افراد ثروتمندی را می‌بینید که در حال حاضر پول زیادی ندارند؛ درست مثل اکثر کارآفرینان! آن‌ها در مسیر ثروت هستند، حتی اگر جیبشان خالی باشد، زیرا در حال توسعه هوش مالی خودند و این همان ثروت حقیقی است.»
فقیر و غنی چه تفاوتی با هم دارند؟ تفاوت بنیادی میان فقیر و غنی، نه در میزان دارایی، بلکه در نوع ذهنیت است. به بیان ساده: ثروتمند ممکن است بمیرد تا ثروتمند شود (فداکاری و تلاش)، در حالی که فقیر ممکن است بکشد تا ثروتمند شود (دست‌درازی به حقوق دیگران).
اگر جوانی را دیدید که مشتاقانه تمرین می‌کند، دانش می‌اندوزد و دائماً خود را ارتقا می‌دهد، بدانید که او ثروتمند است؛ حتی اگر فعلاً تهی‌دست باشد.
اما اگر جوانی را دیدید که گره تمام مشکلات را به گردن دولت می‌اندازد، ثروتمندان را دزد می‌خواند و تنها به انتقاد مشغول است، بدانید که او یک فقیر واقعی است. ثروتمندان متقاعدند که برای پرواز، تنها به اطلاعات و آموزش نیاز دارند. اما فقرا می‌پندارند دیگران باید به آن‌ها پول بدهند تا بتوانند برخیزند.
ایلان ماسک سخن خود را اینگونه جمع‌بندی کرد: «پس وقتی می‌گویم دخترم با مرد فقیر ازدواج نمی‌کند، من درباره پول نقد صحبت نمی‌کنم؛ بلکه درباره توانایی ‘خلق ثروت’ و ذهنیت سازنده حرف می‌زنم.»

متاسفانه، اغلب مجرمان، از قشر فقیر هستند. نه به دلیل ذات بد، بلکه چون در چنبره‌ی حرص و ناتوانی در کسب درآمد شرافتمندانه، عقل‌شان را از دست می‌دهند و به سرقت و جرم روی می‌آورند. برایشان این راه، راهی برای کسب افتخار و ثروت می‌شود، زیرا راه درست را نمی‌دانند.

یک روز، نگهبان یک بانک، کیفی پر از پول یافت. بدون ذره‌ای تردید، آن را به مدیر بانک تحویل داد. دیگران او را احمق پنداشتند؛ «آخر این چه کاری بود؟!» اما در واقع، او همان مرد ثروتمندی بود که موقتاً پول نداشت! یک سال بعد، بانک به او پیشنهاد شغلی با عنوان پذیرش مشتریان داد. سه سال بعد، به دلیل عملکرد درخشانش، مدیر بخش مشتریان شد. و ده سال بعد، سکان مدیریت منطقه‌ای بانک را به دست گرفت. امروز، او صدها کارمند را مدیریت می‌کند و پاداش سالانه‌اش، چندین برابر مبلغی است که می‌توانست بدزدد.

و این داستان‌ها، بار دیگر بر همان حقیقت ازلی و ابدی صحه می‌گذارند: ثروت، پیش از آنکه در دست‌هایتان لمس شود، در تار و پود ذهن و روح شما می‌درخشد؛ ثروت، اول از همه یک حالت ذهنی است.

لطفا سوال یا نظر خود را در این قسمت مطرح فرمایید
وارد کردن شماره همراه و ایمیل اختیاری می باشد و فقط جهت اطلاع رسانی از دریافت پاسخ استفاده خواهد شد .

×