در بازارهای مالی پویا و همواره در حال تغییر امروز، ابزارهای مشتقه نقشی حیاتی در مدیریت ریسک ایفا میکنند. یکی از این ابزارهای کارآمد، فرپشن (Fraption) است که مخفف عبارت انگلیسی «Forward Rate Agreement Option» (اختیار معامله توافقنامه نرخ آتی) است. فرپشن به دارنده خود حق (نه الزام) میدهد تا در تاریخی معین در آینده، وارد یک توافقنامه نرخ آتی (Forward Rate Agreement – FRA) با نرخ بهرهای از پیش تعیینشده شود. این ابزار به مثابه یک “بیمه” یا “تضمین” برای نرخ بهره عمل میکند و به فعالان بازار، از جمله معاملهگران و نهادهای مالی، امکان میدهد تا نوسانات و عدم قطعیتهای مربوط به نرخ بهره را به نحو مؤثری مدیریت کنند. پیچیدگیها و در عین حال انعطافپذیری فرپشن، آن را به عنصری مهم در ساختاردهی استراتژیهای پوشش ریسک تبدیل کرده است. در ادامه، به بررسی مفاهیم بنیادین فرپشن، تفاوتهای آن با توافقنامههای نرخ آتی، و جایگاه آن به عنوان یک ابزار حیاتی در کنترل ریسک نرخ بهره خواهیم پرداخت.
فرپشن (Fraption)چیست؟
فرپشن در واقع یک نوع اختیار معامله (Option) بر روی یک توافقنامه نرخ آتی (FRA) است. این اختیار به خریدار اجازه میدهد که در آینده تصمیم بگیرد آیا میخواهد یک FRA را با شرایط از پیشمشخصشده (نظیر نرخ بهره، مبلغ اصلی، و تاریخ تسویه) فعال کند یا خیر.
خود توافقنامه نرخ آتی (FRA) یک قرارداد دوطرفه است که در آن دو طرف بر سر تبادل تفاوت بین یک نرخ بهره ثابت (که از پیش توافق شده) و یک نرخ بهره شناور (مانند نرخ SOFR یا نرخهای جایگزین LIBOR قبل از حذف آن) بر اساس یک مبلغ فرضی (Notional Amount) و در یک تاریخ مشخص در آینده، توافق میکنند. فرپشن این امکان منحصربهفرد را فراهم میآورد که خریدار بتواند از این توافق به عنوان ابزاری برای پوشش ریسک استفاده کند، بدون آنکه اجباری به ورود به آن داشته باشد.
مثال کاربردی:
تصور کنید یک شرکت تولیدی در تاریخ اول تیر 1404 (June 21, 2025) قصد دارد یک تسهیلات مالی بزرگ را در شش ماه آینده دریافت کند و نگران افزایش نرخ بهره در بازار است. این شرکت میتواند یک فرپشن خریداری کند که به آن اختیار میدهد در زمان مورد نظر وارد یک FRA شده و نرخ بهره ثابت 4.5% را برای مبلغ اصلی 2میلیون دلار تضمین کند. اگر در آن زمان، نرخ بهره شناور بازار (مانند SOFR) به 5.8%
افزایش یابد، شرکت میتواند فرپشن خود را اعمال کرده و از نرخ پایینتر 4.5% بهرهمند شود. اما اگر نرخ بهره بازار کاهش یابد (مثلاً به 3.7%)، شرکت میتواند از اعمال فرپشن صرفنظر کند و تنها هزینه اولیه (پرمیوم) پرداخت شده را از دست بدهد.
ساختار اپشنمانند فرپشن، آن را به یک ابزار مؤثر برای مدیریت و پوشش ریسک نرخ بهره تبدیل کرده است. این ویژگی به خریدار این اطمینان را میدهد که میتواند نرخ بهره آتی خود را در سطحی معین تثبیت کند، بدون آنکه ملزم به اجرای قرارداد باشد. این انعطافپذیری برای شرکتها و نهادهای مالی که به شدت در معرض نوسانات نرخ بهره هستند، ارزش زیادی دارد. در حالی که توافقنامههای نرخ آتی پس از انعقاد، هر دو طرف را به اجرای تعهدات ملزم میکنند، فرپشن آزادی عمل بیشتری به خریدار میدهد تا بر اساس وضعیت آتی بازار، تصمیم به اجرا یا عدم اجرای قرارداد بگیرد.
معاملات فرپشن عمدتاً به صورت خارج از بورس (Over-the-Counter – OTC) انجام میشوند. این بدان معناست که جزئیات و شرایط قرارداد (مانند مبلغ اسمی، نرخ بهره، تاریخ انقضا و تاریخ تسویه) به صورت سفارشی بین خریدار و فروشنده مذاکره و توافق میشود. این قابلیت سفارشیسازی، فرپشن را به ابزاری ایدهآل برای پوشش ریسکهای خاص تبدیل میکند. برای مثال، یک بانک ممکن است از فرپشن برای محافظت از سبد وامهای خود در برابر رشد نرخ بهره استفاده کند، در حالی که یک شرکت ساخت و ساز میتواند از آن برای تضمین هزینههای مالی پروژههای آتی خود بهره ببرد.
اهمیت فرپشن در بازارهای مالی جهانی
فرپشنها به عنوان یک رکن مهم در استراتژیهای مدیریت ریسک نرخ بهره عمل میکنند و به شرکتها، بانکها و سایر نهادهای مالی کمک میکنند تا از خود در برابر تغییرات نامطلوب نرخ بهره محافظت کنند. این ابزار به ویژه در محیطهای اقتصادی پرنوسان و نامطمئن، مانند سالهای اخیر که تنشهای ژئوپلیتیکی و تصمیمات بانکهای مرکزی (نظیر فدرال رزرو) تأثیر قابل توجهی بر نرخ بهره داشتهاند، بسیار ارزشمند است. فرپشنها همچنین به عنوان یک ابزار خارج از ترازنامه (Off-Balance-Sheet) طبقهبندی میشوند؛ به این معنی که مبلغ اسمی در صورتهای مالی ثبت نمیشود و تنها تفاوت نرخهای بهره بین طرفین تسویه میشود. این خصوصیت به کاهش ریسک نقدینگی برای طرفین کمک میکند.
علاوه بر این، انعطافپذیری و ماهیت اختیار معاملهگونه فرپشن به معاملهگران اجازه میدهد تا استراتژیهای پیچیدهتری برای مدیریت نرخ بهره طراحی کنند. این ابزار میتواند به عنوان بخشی از یک استراتژی جامع پوشش ریسک (Hedging) یا حتی برای مقاصد سفتهبازی، بسته به اهداف مالی و میزان تحمل ریسک سرمایهگذار، به کار گرفته شود.
ساختار و نحوه عملکرد فرپشن در معاملات
.
همانطور که پیشتر اشاره شد، معاملات فرپشن به دلیل ماهیت OTC خود، از قابلیت سفارشیسازی بالایی برخوردارند و میتوانند بر اساس نیازهای خاص طرفین طراحی شوند.
اجزای ساختاری فرپشن و شرایط قرارداد
فرپشن، یک اختیار مالی است که ریشه در توافقنامههای نرخ آتی (FRA) دارد. در قرارداد FRA، دو طرف بر سر مبادله تفاوت میان یک نرخ بهره ثابت (از پیش تعیین شده) و یک نرخ بهره شناور (مانند نرخ SOFR) در یک تاریخ تسویه مشخص و بر مبنای یک مبلغ اصلی فرضی توافق میکنند. نکته حیاتی این است که مبلغ اصلی صرفاً برای محاسبه سود و زیان به کار میرود و هرگز بین طرفین مبادله نمیشود.
فرپشن به دارنده آن این امکان را میدهد که در تاریخ انقضای قرارداد تصمیم بگیرد که آیا میخواهد توافقنامه نرخ آتی را با شرایط از پیش تعیینشده فعال کند یا خیر. این ابزار، که عمدتاً به صورت خارج از بورس (OTC) مبادله میشود، به طور کامل بین خریدار و فروشنده سفارشیسازی و توافق میگردد.
شرایط اصلی یک قرارداد فرپشن شامل موارد زیر است:
مبلغ اصلی فرضی (Notional Amount): این مبلغ (مثلاً 1,500,000 دلار) مبنای محاسبه تفاوت نرخ بهره است و هرگز بین طرفین مبادله نمیشود.
نرخ بهره ثابت (Fixed Rate): نرخی که در توافقنامه نرخ آتی تضمین میشود (مثلاً 4.25% ).
نرخ بهره شناور (Floating Rate): نرخی که در تاریخ تسویه با نرخ ثابت مقایسه میشود (مانند SOFR).
تاریخ انقضا (Expiry Date): روزی که خریدار باید تصمیم بگیرد فرپشن را اعمال کند یا خیر.
تاریخ تسویه و سررسید (Settlement and Maturity Dates): تاریخ شروع و پایان دوره مربوط به توافقنامه نرخ آتی (در صورت اعمال فرپشن).
پرمیوم (Premium): هزینهای که خریدار برای کسب این اختیار به فروشنده میپردازد.
برای مثال شرکت “الف” در تاریخ اول شهریور 1404 (August 22, 2025) یک فرپشن با مبلغ اصلی 1,500,000 دلار، نرخ بهره ثابت 4.25%، تاریخ انقضای یک ماهه (اول مهر 1404) و تاریخ تسویه شش ماهه (اول فروردین 1405) خریداری میکند. پرمیوم این فرپشن 6,000 دلار است. این قرارداد به شرکت “الف” اجازه میدهد تا در تاریخ انقضا تصمیم بگیرد که آیا میخواهد توافقنامه نرخ آتی را با نرخ 4.25% اجرا کند یا خیر.
تاریخ انعقاد: |
اول شهریور 1404 (August 22, 2025) |
مبلغ اصلی: |
$1,500,000 |
نرخ بهره ثابت: |
4.25% |
تاریخ انقضا: |
اول مهر 1404 (یک ماهه) |
تاریخ تسویه: |
اول فروردین 1405 (شش ماهه) |
پرمیوم پرداختی: |
$6,000 |
شرایط: SOFR = 5.50% > 4.25%
نرخ شناور (SOFR): |
5.50% |
نرخ ثابت قرارداد: |
4.25% |
تفاوت نرخ: |
1.25% |
دوره محاسبه: |
180 روز از 360 |
محاسبه سود:
$1,500,000 × (5.50% - 4.25%) × (180÷360)
$1,500,000 × 1.25% × 0.5
= $9,375
سود از FRA: |
+$9,375 |
پرمیوم پرداختی: |
-$6,000 |
سود خالص: |
+$3,375 |
شرایط: SOFR = 3.80% < 4.25%
نرخ شناور (SOFR): |
3.80% |
نرخ ثابت قرارداد: |
4.25% |
تفاوت نرخ: |
-0.45% |
تصمیم: |
عدم اعمال |
دلیل عدم اعمال:
چون SOFR کمتر از نرخ ثابت است، اعمال فرپشن موجب ضرر میشود. خریدار باید تفاوت 0.45% را پرداخت کند.
سود از FRA: |
$0 |
پرمیوم پرداختی: |
-$6,000 |
ضرر خالص: |
-$6,000 |
فروشنده پرمیوم را به عنوان سود نگه میدارد
سناریو |
نرخ SOFR |
تصمیم |
سود از FRA |
پرمیوم |
نتیجه نهایی |
سناریو 1 |
5.50% |
اعمال |
+$9,375 |
-$6,000 |
+$3,375 |
سناریو 2 |
3.80% |
عدم اعمال |
$0 |
-$6,000 |
-$6,000 |
فرپشن با ارائه حق انتخاب برای ورود به یک توافقنامه نرخ آتی، ابزاری بسیار انعطافپذیر برای مدیریت ریسک نرخ بهره است. معاملهگران باید تمامی شرایط قرارداد (مانند مبلغ اصلی، نرخها و تاریخها) را با دقت فراوان تنظیم کرده و سناریوهای مختلف بازار را به صورت تحلیلی بررسی کنند تا بتوانند از این ابزار به بهترین نحو ممکن استفاده کنند.
مزایای استفاده از فرپشن در مدیریت نرخ بهره
.
1. انعطافپذیری بالا در مدیریت نرخ بهره
یکی از بارزترین مزایای فرپشن، انعطافپذیری بینظیر آن در استراتژیهای مدیریت نرخ بهره است. فرپشن به خریدار حق میدهد که در یک تاریخ آتی وارد یک توافقنامه نرخ آتی شده و نرخ بهره را در سطحی از پیش تعیینشده تضمین کند، اما هیچ اجباری در این خصوص ندارد. این ویژگی به خریدار اجازه میدهد تا بسته به شرایط آتی بازار، تصمیم بگیرد که آیا میخواهد قرارداد را فعال کند یا خیر. اگر نرخهای بهره در بازار به نفع خریدار تغییر کند (مثلاً کاهش یابد)، میتواند از اعمال فرپشن صرفنظر کند و تنها پرمیوم پرداخت شده را از دست بدهد، بدون آنکه مجبور به اجرای یک توافقنامه زیانده باشد.
2. کارایی هزینه: کاهش بهای پوشش ریسک
فرپشنها به دلیل ساختار اختیار معاملهای خود، راهکاری مقرونبهصرفه برای پوشش ریسک نرخ بهره ارائه میدهند. برخلاف توافقنامههای نرخ آتی که هر دو طرف را به اجرای تعهدات ملزم میکنند، فرپشن تنها نیازمند پرداخت یک پرمیوم اولیه است که معمولاً هزینهای به مراتب کمتر از سایر ابزارهای جامع پوشش ریسک (نظیر قراردادهای فیوچرز نرخ بهره یا سوآپهای نرخ بهره) دارد.
به علاوه، فرپشنها به عنوان ابزارهای خارج از ترازنامه عمل میکنند، به این معنا که مبلغ اصلی فرضی در ترازنامه مالی شرکت منعکس نمیشود و نیازی به مبادله آن بین طرفین نیست، که این ویژگی به کاهش هزینههای نقدینگی و سرمایه درگیر کمک شایانی میکند.
3. پوشش جامع ریسک نرخ بهره: محافظت در برابر نوسانات
فرپشن ابزاری قدرتمند برای پوشش ریسک نرخ بهره است، به ویژه برای شرکتها و مؤسسات مالی که در معرض تغییرات غیرمنتظره نرخ بهره قرار دارند. خریدار فرپشن میتواند به طور مؤثر از خود در برابر افزایش نرخ بهره محافظت کند، در حالی که فروشنده (مانند یک نهاد مالی) میتواند از کاهش نرخ بهره منتفع شود. این ابزار به خریدار این توانایی را میدهد که نرخ بهره را در سطحی مشخص تثبیت کرده و از هزینههای مالی غیرمنتظره جلوگیری کند، که این خصوصیت در بازارهای پرنوسان و نامطمئن بسیار مفید است.
ریسکهای مرتبط با معاملات فرپشن
.
1. ریسک بازار (Market Risk)
ریسک بازار به نوسانات نامطلوب نرخ بهره اشاره دارد که میتواند به زیان خریدار یا فروشنده فرپشن منجر شود.
- برای خریدار: اگر در تاریخ انقضا، نرخ بهره شناور بازار کمتر یا برابر با نرخ ثابت توافقشده باشد، اعمال فرپشن به نفع خریدار نخواهد بود و او تنها پرمیوم پرداختی را از دست میدهد. این به معنای ضرر محدود به مبلغ پرمیوم است.
- برای فروشنده: اگر نرخ بهره شناور بازار به طور قابل توجهی بالاتر از نرخ ثابت توافقشده افزایش یابد، فروشنده فرپشن متحمل زیان قابل توجهی میشود، زیرا موظف است تفاوت نرخها را به خریدار بپردازد. این زیان میتواند فراتر از پرمیوم دریافتی باشد.
2. ریسک نقدینگی (Liquidity Risk)
ماهیت خارج از بورس (OTC) معاملات فرپشن میتواند به ریسک نقدینگی منجر شود. این بدان معناست که ممکن است یافتن یک طرف مقابل مناسب برای ورود به قرارداد یا خروج از آن (قبل از تاریخ انقضا) دشوار باشد، به ویژه در شرایط نامساعد بازار یا بحرانهای مالی. این مسئله میتواند توانایی شرکت را در تنظیم استراتژیهای پوشش ریسک خود مختل کند.
3. ریسک طرف مقابل (Counterparty Risk)
از آنجا که معاملات فرپشن به صورت دوطرفه و خارج از بورس انجام میشوند و اغلب از طریق یک اتاق پایاپای مرکزی تسویه نمیشوند، ریسک عدم ایفای تعهدات از سوی طرف مقابل وجود دارد. اگر طرف مقابل در یک قرارداد فرپشن (خواه خریدار یا فروشنده) ورشکسته شود یا به تعهدات خود عمل نکند، طرف دیگر ممکن است متحمل زیان شود، حتی اگر نرخهای بازار به نفع او باشد.
ملاحظات نظارتی در معاملات فرپشن
معاملات فرپشن، به عنوان ابزارهای مشتقه OTC، در سالهای اخیر تحت نظارت شدیدتری قرار گرفتهاند. این مقررات با هدف افزایش شفافیت، کاهش ریسک سیستمیک و حفاظت از سرمایهگذاران پس از بحران مالی سال 2008 وضع شدهاند.
1. الزامات گزارشدهی (Reporting Requirements)
نهادهای نظارتی در سراسر جهان، معاملاتی نظیر فرپشن را مشمول الزامات گزارشدهی به مخازن داده (Trade Repository - TR) کردهاند. این امر به رگولاتورها امکان میدهد تا دید جامعتری از فعالیتهای بازار OTC داشته باشند. نهادهایی مانند CFTC (Commodity Futures Trading Commission) در ایالات متحده و MiFID II (Markets in Financial Instruments Directive II) در اتحادیه اروپا، این مقررات را اجرا میکنند.
تأثیر: این گزارشدهی، شفافیت بازار را افزایش میدهد اما میتواند هزینههای عملیاتی و اداری قابل توجهی را برای نهادهای مالی به همراه داشته باشد. عدم رعایت به موقع یا صحیح این الزامات میتواند منجر به جریمههای سنگین شود.
2. تسویه و الزامات مارجین (Clearing and Margin Requirements)
برای کاهش ریسک سیستمیک، برخی از معاملات مشتقه OTC (از جمله برخی از فرپشنها) اکنون ملزم به تسویه از طریق اتاقهای پایاپای مرکزی (Central Counterparty Clearing Houses - CCPs) هستند. این CCPها ریسک طرف مقابل را مدیریت کرده و از طریق جمعآوری مارجین اولیه (Initial Margin) و مارجین تغییرات (Variation Margin)، اطمینان از انجام تعهدات را فراهم میکنند.
تأثیر: این الزامات، ایمنی و ثبات بازار را افزایش میدهند، اما میتوانند نقدینگی و هزینههای سرمایهای را برای مؤسسات مالی تحت فشار قرار دهند، زیرا آنها باید مقادیر قابل توجهی وجه نقد یا اوراق بهادار را به عنوان مارجین نگهداری کنند. به عنوان مثال، تحت قانون «دود-فرانک» در آمریکا، مؤسسات ملزم به پرداخت درصدی از مبلغ اصلی به عنوان مارجین اولیه هستند.
3. تأثیرات فرامرزی (Cross-Border Implications)
معاملات فرپشن بینالمللی (مثلاً بین یک بانک اروپایی و یک شرکت آمریکایی) پیچیدگیهای نظارتی خاص خود را دارند. تفاوت در قوانین و مقررات حوزههای قضایی مختلف میتواند منجر به الزام به گزارشدهی چندگانه یا تعارض در قوانین شود.
تأثیر: این شرایط میتواند بار عملیاتی و حقوقی را برای طرفین معامله افزایش دهد و در برخی موارد، حتی منجر به تحریمهای احتمالی شود. نهادها باید به دقت اطمینان حاصل کنند که با تمام مقررات مربوطه در هر دو حوزه قضایی مطابقت دارند.
✨
تهیه و تنظیم: محیا حسین زاده