مفهوم تجمیع سرمایههای خرد به منظور سرمایهگذاریهای بزرگتر و متنوعتر، ایدهای به قدمت تاریخ تجارت است؛ با این حال، شکلگیری صندوقهای سرمایهگذاری به مثابه نهادهای مالی سازمانیافته، پدیدهای نسبتاً جدید در عرصه مالی جهان محسوب میشود. ریشههای اولیه فعالیتهای مشابه صندوقهای سرمایهگذاری را میتوان در قرن هجدهم میلادی و در انگلستان جستجو کرد. در آن دوران، سرمایهگذاران متمول، با هدف کسب بازدهی از پروژههای بزرگ تجاری یا زیرساختی، وجوه خود را در قالب “تراستهای سرمایهگذاری” گردآوری میکردند. این تراستها، هرچند ابتدایی، گامهای نخست در جهت مفهوم مدیریت دارایی جمعی به شمار میآمدند.
مروری بر پیشینه و تحول جهانی صندوقهای سرمایهگذاری
قطه عطف و آغاز دوران “مدرن” صندوقهای سرمایهگذاری، با تولد اولین صندوق سرمایهگذاری مشترک (Mutual Fund) ، در سال 1924 میلادی در ایالات متحده آمریکا رقم خورد.
این نهاد پیشگام، “Massachusetts Investors Trust” (MIT) نام داشت. در آن برهه زمانی، فردی هوشمندانه، وجوهی را از سرمایهگذاران خرد و درشت (از جمله برخی سرمایههای گردآوری شده از اسکاتلند) جمعآوری و با رویکردی نوین، آنها را در شرکتهای در حال رشد و نوظهور آمریکایی سرمایهگذاری نمود.
این اقدام، بنیانگذار مفهوم “صندوق سرمایهگذاری مشترک” شد؛ ابزاری که به سرمایهگذاران خرد امکان میداد تا از طریق تنوعبخشی به سبد سرمایهگذاری خود و بهرهمندی از مدیریت حرفهای، وارد بازارهای مالی شوند که پیش از این تنها در انحصار سرمایهداران بزرگ بود.
با این وجود، دوران اولیه فعالیت صندوقهای سرمایهگذاری در آمریکا، با چالشهایی همراه بود.
بحران بزرگ اقتصادی دهه 1930 و بیاعتمادی عمومی به بازار سهام، رشد این صندوقها را کند کرد. علیرغم اینکه بخش مالی ایالات متحده توانست خدمات جانبی متعددی را در این خصوص ارائه دهد و صندوقها به تدریج به شیوهای نوین برای پسانداز خانوارها تبدیل شدند، اما مشکلات ساختاری در بورس و فقدان درک عمومی از مزایای بلندمدت مدیریت فعال در دوران پرنوسان، سبب شد تا نرخ بازدهی برای سرمایهگذاران اولیه همواره اندک به نظر رسد و نتوانند در ابتدا، سرمایهگذاران زیادی را به خود جذب کنند. چالشهای نظارتی و فقدان قوانین جامع نیز بر این مسائل دامن میزد.
دهههای رشد و بلوغ جهانی: 1970 تا 1990
دگرگونی اساسی و دوران طلایی رشد صندوقهای سرمایهگذاری مشترک، از اواخر دهه 1970 میلادی آغاز شد. در این دوره، با افزایش شدید نرخ تورم در کشورهای توسعهیافته و در کنار آن، کنترل و محدودیت نرخهای بهره بانکی، سرمایهگذاران به دنبال راههایی برای محافظت از ارزش پول خود و کسب بازدهی بالاتر بودند.
این شرایط، زمینهساز ظهور و رشد چشمگیر “صندوقهای بازار پول” (Money Market Funds) شد که بازدهی جذابتری نسبت به سپردههای بانکی ارائه میکردند. بدین ترتیب، دهههای 1970 و 1980 میلادی را میتوان دوران شکوفایی و رشد جهشی صندوقهای سرمایهگذاری مشترک در دنیا نامید.
این تغییر در “ذائقه سرمایهگذاران” نه تنها ناشی از شرایط کلان اقتصادی، بلکه از مزایای ذاتی و انکارناپذیر صندوقها نشأت میگرفت
تنوعبخشی (Diversification): امکان سرمایهگذاری در طیف وسیعی از اوراق بهادار با سرمایه کم، که ریسک سرمایهگذاری را به شکل چشمگیری کاهش میدهد.
مدیریت حرفهای (Professional Management): بهرهمندی از دانش و تجربه تیمهای تحلیلگر و مدیران سرمایهگذاری مجرب.
نقدشوندگی (Liquidity): قابلیت خرید و فروش واحدهای سرمایهگذاری نسبتاً بالا.
دسترسی آسان (Accessibility): سهولت ورود به بازارهای مالی حتی برای سرمایهگذاران خرد.
صرفهجویی در مقیاس (Economies of Scale): کاهش هزینههای معاملات به دلیل حجم بالای خرید و فروش اوراق بهادار توسط صندوق.
این مزایا، به ویژه با رشد فناوری اطلاعات و دسترسی آسانتر به اطلاعات مالی در دهه 1990 میلادی، موجب شد تا صندوقهای سرمایهگذاری مشترک، سهم رو به رشدی را در میان موسسات مالی به دست آورده و به یکی از ارکان اصلی پسانداز و سرمایهگذاری برای خانوارها و موسسات در سراسر جهان تبدیل شوند. از آن زمان تاکنون، تنوع و پیچیدگی این ابزارها با معرفی انواع جدیدی چون صندوقهای قابل معامله در بورس (ETFs)، صندوقهای پوشش ریسک (Hedge Funds) و صندوقهای خصوصی (Private Equity Funds) به طور فزایندهای افزایش یافته است.
صندوقهای سرمایهگذاری در ایران: گامی در مسیر بلوغ بازار سرمایه
در مقایسه با تاریخچه طولانی صندوقهای سرمایهگذاری در سطح جهان، این ابزار مالی در ایران قدمت اندکی دارد. بازار سرمایه ایران تا سالها، تحت سیطره مستقیم خرید و فروش سهام و اوراق مشارکت دولتی بود و خلاء نهادی برای تجمیع سرمایهها و مدیریت حرفهای آن به شدت احساس میشد. سرانجام، با فراهم شدن زیرساختهای قانونی و نظارتی توسط سازمان بورس و اوراق بهادار، اولین صندوق سرمایهگذاری مشترک در ایران در سال 1386 شمسی (مصادف با 2007 میلادی) آغاز به فعالیت کرد.
این گام، نقطه عطفی در توسعه بازار سرمایه ایران محسوب میشد.
دوران نوپایی این صنعت در ایران، به طرز شگفتانگیزی، با یک آزمون بزرگ جهانی همزمان شد. تا پایان سال 1387، با وجود تازگی و نوپا بودن صنعت صندوقهای سرمایهگذاری، آنها توانستند بازدهی قابل قبولی را به ثبت برسانند و قابلیتهای خود را به اثبات برسانند. این سال، سالی پرنوسان برای اقتصاد جهانی بود. اگرچه با ورود شرکتهای بزرگ و نامآشنایی از جمله شرکت مخابرات ایران، بانک ملت، کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران و پالایشگاه اصفهان به بورس، حجم و ارزش معاملات در بازار سرمایه ایران به طور چشمگیری افزایش یافت، اما تشدید دامنه بحران مالی جهانی سال 2008 و نزول بیسابقه شاخص بورسهای بینالملل، به سرعت به بورس تهران نیز سرایت کرد.
بسیاری از شرکتهای بزرگ بورسی که سودآوری آنها به قیمتهای جهانی مواد اولیه و کالاهای اساسی وابسته بود، با افت شدید قیمت سهام مواجه شدند. این امر، به نزول تقریباً 21% درصدی شاخص کل بورس تهران انجامید.
در این بحبوحه، که بسیاری از سرمایهگذاران مستقیم دچار زیانهای سنگین شدند، صندوقهای سرمایهگذاری مشترک با اتکا به مدیریت حرفهای، اصول تنوعبخشی و رویکردهای تحلیلی دقیق خود، توانستند میانگین 12.5% درصد بازدهی مثبت را برای سرمایهگذاران خود به ارمغان آورند.
این عملکرد درخشان، در شرایطی که بازار عمومی با رکود عمیقی مواجه بود، نشاندهنده مزیت بزرگ این ابزارها در کاهش ریسک سیستماتیک و محافظت از سرمایههای خرد بود و اعتماد عمومی را به این نهادهای تازه تاسیس جلب کرد.
با گذر از بحران سال 1387 و اثبات کارایی، سال 1390 شمسی را میتوان به حق، سال “بلوغ” و گسترش صندوقهای سرمایهگذاری در ایران دانست.
در این سال، شاهد افزایش چشمگیر اعتماد سرمایهگذاران حقیقی به این ابزارها بودیم، به گونهای که تعداد سرمایهگذاران رشد خیرهکننده 300% درصدی را تجربه کرد. بازدهی صندوقها در این دوره نیز، همگام با روند مثبت بازار سرمایه، رضایتبخش بود و تا پایان سال 1391، تعداد صندوقهای سرمایهگذاری فعال در کشور به92 صندوق افزایش یافت که نشان از پذیرش گسترده این نهادها در اکوسیستم مالی ایران داشت.
نقطه عطف: ورود صندوقهای قابل معامله (ETF) در سال 1392
مهمترین رویداد در حوزه صندوقهای سرمایهگذاری در ایران، در سال 1392 شمسی رقم خورد. این سال، شاهد آغاز به کار صندوقهای سرمایهگذاری قابل معامله در بورس (Exchange Traded Funds – ETFs) بود. این نوع از صندوقها، با ساختاری نوآورانه که امکان معامله واحدهای آنها را در طول روز معاملاتی (همانند سهام) بر روی تابلوی بورس فراهم میآورد، با استقبالی بینظیر از سوی بازار مواجه شدند.
شفافیت بیشتر، نقدشوندگی بالاتر، و هزینه کمتر در مقایسه با صندوقهای سنتی، از جمله دلایل این استقبال بود. تا پایان سال 1392، این صندوقها موفق شدند نزدیک به 2 هزار میلیارد ریال (معادل200 میلیارد تومان) از وجوه سرمایهگذاران را به خود جذب کنند که نشاندهنده عطش بازار برای ابزارهای مالی نوین و کارآمد بود.
درسآموزی از افت و خیزهای بازار و اهمیت انتخاب هوشمندانه
در طی سالهای فعالیت صندوقهای سرمایهگذاری در ایران، این نهادها همگام با افت و خیزهای ذاتی بازار سرمایه، بازدهیهای مشابهی را به ثبت رسانیدهاند. با این حال، نکته حائز اهمیت و مزیتی که همواره توسط مدیران صندوقها مورد تأکید قرار گرفته، این است که سرمایهگذاران هوشمند و با درک صحیح از شرایط اقتصادی (مانند دورههای رکودی، تورمی، یا رونق)، با انتخاب متناسب نوع خاصی از صندوقها (اعم از سهامی، درآمد ثابت، مختلط، طلا و…) توانستهاند بازدهیهای مطلوب و به مراتب بهتری نسبت به شاخص کل بازار به دست آورند.
این امر، نشاندهنده اهمیت “مدیریت استراتژیک” و “تطبیقدهی سبد سرمایهگذاری” با تحولات کلان اقتصادی است. برای مثال ملموستر، به وضعیت سال 1395 شمسی بازمیگردیم. در این سال، به دلیل بروز مشکلات بنیادی در برخی صنایع کلیدی و همچنین حاشیههای متعدد و نوسانات شدید در برخی نمادهای پرطرفدار، بازدهی شاخص کل بورس تهران منفی 3.73% درصد ثبت شد.
این به معنای زیان برای عمده سرمایهگذارانی بود که به صورت مستقیم در سهام سرمایهگذاری کرده بودند. اما در مقابل، سرمایهگذارانی که با درک صحیح از وضعیت بازار، به صندوقهای سرمایهگذاری “درآمد ثابت” روی آورده بودند، توانستند با کسب بازدهی چشمگیر 19% درصدی، به وضوح “برندگان بازار” لقب گیرند.
این در حالی بود که سرمایهگذاران در “صندوقهای سهامی” (که ذاتاً ریسکپذیرترند) در همان سال با زیان حدودی 3% درصدی مواجه شدند. این نمونه، به وضوح نشان میدهد که چگونه انتخاب صحیح و آگاهانه نوع صندوق، متناسب با تحلیل شرایط بازار، میتواند به عاملی کلیدی در موفقیت سرمایهگذار و کسب بازدهیهای ممتاز تبدیل شود.